| ||
جلوی آینه ایستادم و چادرم را سر کردم همان طور که مشغول مرتب کردن چادرم بودم متوجه نگاه عجیبش شدم دوباره توی آینه خودم را برانداز کردم و نگاهی به چادرم کردم چیز عجیبی نبود پرسیدم : چیزی شده ؟ چرا اینطور نگاه می کنی ؟ گفت : وقتی چادر سر میکنی ، من که همسرت هستم هم احساس می کنم نمی شناسمت احساس می کنم متعالی و دست نیافتنی شده ای . . .
نظرات شما عزیزان: n
ساعت14:57---7 شهريور 1396
|
||
This Template Designed By Nushin |